معرفی چهره به چهره کاندیدا ها

لاریجانی:  *                                                     

پسر خاله افلاطون ، برادرزاده سقراط. تعالی دهنده فلسفه و از شاگردان نمونه بطلمیوس! نوعی تریبون متحرک. رقیب اصلی فیدل کاسترو در سخنرانی. کمتر از ده سال در هیچ پستی نمی ماند. حتی شما ریاست جمهوری! تنها یک نفر ایشان را با لباسی غیر از کت و شلوار دیده است که از سرنوشت او هم اطلاعی در دست نیست. کسی که اگر پا می داد وسط اذان هم پیام بازرگانی پخش می کرد. دارای مدرک کارشناسی در ریاضی. دکترا در فلسفه . از فرماندهان نظامی دوران جنگ. رئیس سازمان صدا و سیما و...

 

رفسنجانی:  **                 

نوح معاصر. در کتابهای خطی نام او آمده است. دارای رفاقتی چندین ساله با عزرائیل. پدر پسته ی جهان. نسبت ایشان با سیاست مانند نسبت علی دایی است با فوتبال : هر دو ول کن قضیه نیستند. ایشان معتقدند : پول چرک کف دست دیگران است و همچنین معتقدند باید به جوانان فرصت داد ولی من نمی دهم. از افتخارات ایشان اشتغال زایی برای پتروس های فداکار است. قابل ذکر است فائزه هاشمی دختر ایشان است و بهزاد نبوی هم از ایشان حمایت کرده است.حقیقتاً ...!

 

 

کروبی:  *                

شیخ. کد خدا. کشته و مرده وساطت و بزرگی کردن. کسی که پا جای پای رفسنجانی خواهد گذاشت. اهل اورکات و چت وآره.... شایعه خورش ملث است. از متخصصین امید درمانی . کسی که همچننان امیدوار است رای بیاورد. بدین وسیله از تمامی کسانی که عذر شرعی و عقلی ندارند درخواست می شود به ایشان رای داده و خانواده را از نگرانی در بیاورند.

 

 

احمدی نژاد:    ***

بچه مثبت. آماده در آوردن بابای شهرام از نوع جزایری اش. بجه کف جنوب شهر. اگر باران ببارد سر تا پا گل می شود از بس که خاکی است. ماشین مورد علاقه اش پیکان مدل 56 است. تعطیلات را به شاه عبدالعظیم می رود. ساعت کاری از پنج و نیم صبح تا بوق سگ.

  

قالیباف :   *                       

پاد موتور سیکلت . کاشف کلاه کاسکت. وکیل مدافع خطوط ویژه اتوبوس در تمام جهان. نماینده انحصاری الگانس در ایران . دیروز سردار امروز خوش تیپ مک کوئین. (کفش نوک تیزت رو بخورم سردار جون) نماینده هاشمی در آبادگران.

  

 

(برادر!)محسن رضایی:   *

گردان تک نفره. از فامیلهای رضازاده اینا. کسی که چشم بسته و با یک دست تانک را راه می برد. ایشان فرمودند: «من از بیست سال پیش قصد شرکت در انتخابات ریاست جمهوری را دارم.» آگاهان گفتند : بابا کوتاه بیا ، اینقدر زود تصمیماتت رو عملی نکن . شایان ذکر است کمال خرازی از شاگردان تیز هوش کلاس خنده ایشان است. متخصص خفه کردن عراقی با بند پوتین, حمله پیش دستانه به خاک آمریکا از اهداف ایشان است.

 

***

همچنین بد نیست با افرادی که انصراف داده یا رد صلاحیت شده اند نیز آشنا بشوید:

ولایتی:                                

آرام. آنتی استرس. از گونه استامینوفن ها.کاشف بورکینا فاسو . غیب گو. گویند از شاگردان نوستر اداموس بوده است. هر اتفاقی را بعد از به وقوع پیوستن پیش بینی می کند. از مصادیق جمله : کسی که تا آخرین قطره خون سازش می کند.

 

معین:                                                                            

به قول یک رسانه آلمانی شبیه معلم دینی اول دبستان است. همین.

 

توکلی:

از کودکی نامزد انتخابات ریاست جمهوری بوده. شخصاً قول می دهم اگر چند بار دیگر نامزد شود ، مردم شرمنده شده به ایشان رای بدهند. کلاٌ پشت کارش خوب است. در تمام عمر دوم بوده ( دو دوره انتخالات ریاست جمهوری و یک دوره مجلس، لابد فرزند دوم خانواده نیز هست)

 

حسن روحانی  :

او معتقد است مذاکره برای انسان از نان شب واجب تر است. کاشف اروپا. حافظ منافع ملی اروپا در ایران . معتقد است : «سگ زرد دشمن درجه یک شغال است.» اگر ما از میوه هایی استفاده می کنیم که هسته دارند. اگر جنبش دانشجویی ما هسته دارد واگر ...به خاطر زحمات ایشان است. انرژی هسته ای هم اصلاً مهم نیست.

 

مهر علیزاده :

پسر ورزش ایران. آقای خنده. ما در زمان ایشان موفق شدیم ژاپن را فقط با دادن هفت کشته ببریم . هورا..... ایشان از آقایان کروبی و معین خواسته اند تا به نفع ایشان کنار بروند. همین نشان می دهد اوضاع اصلاح طلبان چقدر {...}(شیر) تو {...}(شیر) است. جهت تذکر عرض می کنم که در دوره قبل در یکی از حوزه های انتخابیه رای های آقای هاشمی طبا از رای های باطله هم کمتر بود. حالا خود دانند.

 

ابراهیم یزدی:

بزرگترین توهین به شورای نگهبان همین کاندیداتوری ایشان است. تعطیلات آخر هفته را به ایران می آید. از تفرحیات سالم او زندان رفتن است. بدین وسیله از تمام جاعلان ، کلاه برداران ، براندازان و جاسوسان و ....  دعوت می شود تا با کاندیدا شدن خودگام بلند دیگری را در جهت پیشرفت این مملکت بردارند.

 

 

کارشناس سیاسی وبلاگ پیرهرات

این جهان کوه است و فعل ما ندا سوی ما آید نداها را صدا

- اعمال خدا، به سان پژواک کردار ماست.

- جدیدا یه داستان قشنگ خوندم و گفتم اونو بنویسم تا بلکه مخاطبان فضایی ما آدم بشن:

به کرم سبز بیندیش. بیشتر زندگی اش را روی زمین می گذراند، به پرندگان حسد می ورزد و از سرنوشت و شکل کالبدش خشمگین است.

می اندیشد: من منفورترین موجوداتم؛ زشت، کریه، و محکوم به خزیدن بر روی زمین.

اما یک روز، مادر طبیعت از کرم می خواهد پیله ای بتند. کرم یکه می خورد..... پیش از آن هرگز پیله نساخته. گمان می کند باید گور خود را بسازد، و آماده ی مرگ شود. هرچند از زندگی خود تا آن لحظه ناخشنود است، به خدا شکوه می برد: خدایا، درست زمانی که به همه چیز عادت کردم، اندک چیزی را هم که دارم، از من می گیری.

خود را نومیدانه در پیله حبس می کند و منتظر پایان می ماند. چند روز بعد، در میابد که به پروانه ای زیبا تبدیل شده. می تواند به آسمان پرواز کند و بسیار تحسین اش کنند. از معنای زندگی و برنامه های خدا شگفت زده است.

- می دونم گوشتون از نصیحت پره، ولی بدونید که کنکور فقط یه رودخونه س، همین و بس. سال سوم از فضای خوبی که توش قرار گرفتی می پری تو رودخونه ی کنکور. مهم اینه که بعد از کنکور بتونی ازش دربیای. اگه در نیای، خیلی برات گرون تموم می شه. چون وقتی برای کنکور می خونی، به قول بچه ها گفتنی، مخت تعطیل می شه. تو کنکور نه از ابتکار خبری هست و نه از خلاقیت. پس حواست باشه که غرق نشی.

 بنیامین

لطف الهی بکند کار خویش نکته ی سربسته چه دانی خموش!

امشب یکی از فامیل های دورمون که حدودا بیست سال خارج از ایران بودند اومده بودند یه سری به ما بزنن. متوجه شدیم خانوم ایشون مسیحی هستند!! (حالا چی جوریش رو نمی دونم) خلاصه یاد یه خاطره ای افتادیم: چند سال پیش شب عاشورا یه گروه توریست آلمانی وارد ایران می شوند بعد مسئول اون گروه پدرم رو می شناخت گفت این المانی ها رو ببریم پیش یه نفر که بگه مثلا این عزاداری و سیاهی ها به خاطر چیه و مثلا این دسته ها و هیئت ها رو می بینند تعجب نکنند. خلاصه صبح روز عاشورا هفده نفر توریست اومدن منزل ما. البته با مترجم. اکثرا هم استاد دانشگاه بودند. من هم همون موقع جایی باید می رفتم، خلاصه دو ساعت بعد برگشتیم دیدیم این المانی ها دارن از خونه مون می رن بیرون، یه ذره دیگه دقت کردم دیدم از کله ی همشون داره بخار می زنه بیرون!! اومدم طبقه ی پایین گفتم چی شده؟ گفتند: « هیچی فقط هفت نفرشون همین سه دقیقه پیش مسلمون شدند! » گفتم مگه درمورد چی سخنرانی کردید؟ گفتند: "ائمه". خلاصه طرف کافر از در اومده بود تو مسلمون از در میره بیرون!!

 

مشکل خویش بر پیرمغان بردم دوش                          کو به تایید نظر حل معما می کرد

دیدمش خرم و خندان قدح باده به دست                      واندر آن آینه صد گونه تماشا می کرد

گفتم این جام جهان بین به تو کی داد حکیم؟               گفت آن روز که این گنبد مینا می کرد!

 

پیر هرات