یا علی!

دلا بایست هر دم یا علی گفت                   نه هر دم بل دمادم یا علی گفت

به روز و شب همیشه یاد او بود                  به هر پیچ و به هر خم یا علی گفت

دمی که روح در آدم دمیدند                         زجا برخاست آدم یا علی گفت

به ابراهیم آتش شد گلستان                      خلیل آنجا به آتش یا علی گفت

چو نوح از موج و طوفان ایمنی خواست              توسل جست و هر دم یا علی گفت

ز بطن حوت یونس گشت آزاد                      زبس در ظلمت یم یا علی گفت

عصا در دست موسی اژدها شد                 کلیم آنجا مسلم یا علی گفت

نمی شد زنده جان مرده هرگز                    یقین عیسی بن مریم یا علی گفت

نزول وحی چون فرمود سبحان                    ملک در اولین دم یا علی گفت

رسول الله شنید از پرده غیب                      ندایی آمد آنهم یا علی گفت

به فرقش کی اثر می کرد شمشیر             یقینا" ابن ملجم یا علی گفت

وافریادا ز عشق وافریادا

در کتابی در وصف احوالات و کرامات شیخ جعفر مجتهدی خوندم که آشیخ جعفر میگقتن: " سالها گریه کردیم تا خودمان را از ما گرفتند. چهل سال سرمان را بر روی دست گرفتیم تا بفرمایند کجا تقدیم کنیم. "

منظورم اینه که ما که خیلی باشد 17 سال از عمرمون میگذره تازه سرمون هم همیشه سر جایش بوده، دیگه چه انتظاری داریم؟ مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد.

ولی ماجرا به همین جا ختم نمیشود، آشیخ جعفر بعدا میگه: " اکنون که چشمانم را میبندم به همت مولایم تمام جهان را مشاهده میکنم. " و هر کار کردنی را مزدی است، نه لزوما مساوی با آن بلکه هزاران بار با ارزش تر از آن ....

 

 

 

امروز و فردا روز برگزاری کنکور دانشگاه آزاد هست. نوبت کنکور من هم امروز بود، اون هم کنکور آزمایشی !

درسته که تازه اول راهیم ولی مگه یک سال چقدره؟ ده سال که نیست! این کنکور که آزمایشی بود، وضعمون این بود، تا ببینیم جدیش چطوری میشه!

راستی از فایده های کنکور نگفتم... این کنکور امروز به یک درد خورد، این که فهمیدم به این نظام آموزشی که الان در حال تحصیل علم(!) در اون هستم(بابا بی خیال!) میگن سالی واحدی ، نه ترمی واحدی! فقط تقریبا یکی – دو ساعتی دیر فهمیدم.

 

کنکوری بودن حس متفواتی داره، مثلا مواقعی که داری وقتت رو تلف میکنی به چشم خودت آتش گرفتن و دود شدن وقت رو میبینی(الآنم که میبینید سرفه میکنم به خاطر همون دودست ). یا هر روز که از خواب بیدار میشیم، میبینیم که کنکور یک قدم  پا رو به جلو گذاشته، خودمونیم ها ، چی کرده این کنکور!!

 

راستی یک تحولی که قرارست در عالم نظریه پردازی رخ بدهد، نظریه ای هست که من سعی دارم روش کار کنم و اون رو منتشر کنم، به نام «نظریه نظریه پردازی». البته به خاطر مشکلات ذکر شده(ر.ک پاراگراف بالایی!) احتمالا تا یکسال دیگر منتشر نخواهد شد. اگر این نظریه در جایی به غیر از این وبلاگ منتشر شد ، بدونید که به شدت تقلبیست، و من پیشاپیش اون رو تکذیب میکنم. منتظر باشید!

 

 

 

از هر چه بگذریم، سخن دوست خوش تر است. هفت شهر عشق را عطار گشت، ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم. یک کوچه بن بست... کوچه ای با دیواری بلند، که رد شدن از اون ...

با فایروال دلش تدبیر چیست؟                        باز هم با ریدیالی دلخوشم

پیر صبا

من ترک خاکبوسی این در نمی کنم!

هو المحبوب

 

- پیروزی و صعود ایران به جام جهانی رو تبریک می گم!

 

- تصمیم گرفتم این چند وقته٬ در مورد انتخابات بیشتر بشنوم تا اینکه نظر بدم. از اون گذشته طبق جلساتی که با جناب حافظ انجام دادیم، دیدیم بهتره این وظیفه ی خطیر رو به پیر مغان بسپاریم:

حافظ جناب پیر مغان جای دولتست                            من ترک خاکبوسی این در نمی کنم

 

- می دونین؛ آدم بعضی وقتا واقعا می مونه! وقتی ما تو دینمون از گفتن کوچکترین چیزی به والدین (و لا تقل لهما اوف) نهی شدیم تو تلویزیونمون صد و چند راه برای ذله کردن والدین نشمون می دن (حالا یا به شوخی یا جدی! ) . بینش هامون باید عوض شه ، شیعه بودن ما نباید صفوی یا ... باشه. باید شیعه ی علوی بود!! ما به منبع های واقعا عظیمی وصلیم. چند وقت پیش یه کتابی به من هدیه دادن _از همین کتاب هایی که چند وقتی هست پر فروش شدن_ که  تو اون جمله هایی امری و بدون دلیل آورده بود مثل "دوچرخه سواری کن! " یا " هر روز سعی کن از سه نفر تعریف کنی!". این کتابی بود از یک خارجی که هیچ کس نمی شناختش !؟... یعنی ما چیز های بالاتر از این نداریم؟ این کجا و حکمت های نهج البلاغه کجا! چرا الان باید هر کی می خواد تو دانشگاه و جاهای دیگه حرف بزنه، اگر می خواد حرفی از ائمه بزنه به جای قال الصادق (ع) باید بگه: "بزرگی می گه!..." تا به جای اینکه حرفشو گوش نکنن "به به چه چه" بگن؟ نمی دونم؟ شاید بخشی اش هم تقصیر ما باشه!.. .

 

- روز ارتحال جانسوز پیر جماران گذشت،سعی کردم  همون روز پست بدم، نشد. سخن باید بیاد، خودش نیاد لطفی نداره! نمی دونم از دست یکسری ها ناراحتم! کسایی وقتی حرف های امام با تفکراتشون می خونه از اون حرفا به نفعشون استفاده می کنن و وقتی نه؛ می گن: " خوب امام معصوم که نبود، اشتباه می کرد. "

 

خم و می، نی و عاشق و نور خدا؛ ره میکده ای به از این بنما

ز کنـار تو از چه روم؟ به کجا؟ ؛ که نمــوده به پا چو تو انجمنی

...

و گر از پس پرده نشسته کسی؛که شکسته بتان و ندیده کسی

تو به مهــر نشسته به پرده بگو ؛ که ز مغــــرب خود کنـــد آمدنی

وصیت امام:

... فرزندم با قرآن ان بزرگ کتاب معرفت آشنا شو؛ اگر چه با قرائت آن. و راهی از آن به سوی محبوب باز کن؛ و تصور نکن که قرائت بدون معرفت اثری ندارد، که این از وسوسه های شیطان است؛ آخر این از طرف محبوب است برای تو و برای همه کس. و نامه ی محبوب، محبوب است،اگر چه عاشق و محب، مفاد آن را نداند. و با این انگیزه که حب محبوب کمال مطلوب است به سراغت می آید و شاید دستت گیرد...

شعر امام:

ای پیر بیـــا به حق من پیری کن              حالی ده و دیوانه ی زنجیری کن

از دانش و عقل یار را نتوان یافت              از جهل در این راه مدد گیری کن    

 

- سخن آخر:

زندگی زیباست ای زیبـا پسنـــد             زنده اندیشان به زیبــــایی رسنـــد

 آنقدر زیباست این بی باز گشت              کز برایش می توان از جان گذشت

 

پیر خمین