ای برق مزن خرمن ما سوختنی نیست...

از قدیم الایام گفته اند شرف المکان بالمکین (امیدوارم درست نوشته باشم) ولی الان می خام یه ذره از شرف این میخانه مون مایه بذارم و یه مطلبی رو بگم. گفته بودم من درباره همه چیز تقریبا می تونم حرف بزنم و این یکی از مواردشه. البته این کار رو همه می تونن بکنن چون من فقط نقل مطلب می کنم. این سه روز گذشته به دلیلی که بعضی ها می دونن من مدرسه نرفتم (والبته اصلا هم ولگردی نکردم وگرنه منو ول کنید جمعه ها هم می رم مدرسه!)  خلاصه چهارشنبه در ذیل خبر دیدار خبرنگاران از صنعت آب سنگین اراک گزارشی از همون گزارشگر صداوسیما که جدیدا گزارشهای فوق العاده ای می گیره در خبر ساعت 14 پخش شد که گفتم شاید ساعت 21 پخش نشه و از دستتون بره. گزارشی ناسیونالیستی و ... خودتون تحلیل کنید:

میگفت حدود 40 سال پیش تو روزنامه های ایران اومد که ایران قصد داره مترو بزنه. اروپاییها هم که فهمیدند اومدند گفتند آقا شما که جمعیتی ندارید. مترو می خاید چی کار؟ اگه مترو بسازید مجبورید یه سری از خونه هاتون رو خراب کنید و از این حرفا. شما خودتون رو اذیت نکنید ما ماشین براتون می سازیم و بهتون می فروشیم و اینجوری راحت ترید. یه سری از ترس خرابی خونشون و از برق ماشینها که چشاشون رو روشن می کرد گفتند راس می گن دیگه مترو می خایم چی کار؟ .... پس شده اینکه امروز از آلودگی و ترافیک و این چیزا تو تهران می بینیم. و من مصرا بر این باورم که تاریخ تکرار می شود و امروز اومدن می گن شما آب سنگین و انرژی هسته ای می خاین چی کار؟ ما خودمون براتون انرژی میاریم و بهتون می فروشیم و از این حرفا. و امروز هم یه سری از ترس پول و قدرت و چیزایی که بهتره گفته نشه می گن راس میگه دیگه چرا ما به خودمون زحمت بدیم....( امیدوارم همه این گزارش رو دیده باشن چون این گزارش با نثر جدی تاریخی که اولاش آدم فکر می کرد هیچ ربطی به خبر نداره  و صدای دلنشین اون گزارشگر می چسبید)

                                                                .............................................................

با عرض پوزش دوباره از صاحبان میخانه !

این دو سه روز اینقدر اتفاق جدید برام افتاده که فقط از  15 دقیقه بودن در دستگاه ام.آر.آی اون یک دفتر حرف دارم که البته می نویسم ولی مجال گفتن اونا در اینجا نیست. فقط یه تجربه خوب کسب کردم. چیزی که بهش ایمان قلبی داشتم ولی کاملا حسش کردم. بهترین و خبره ترین و ماهرترین دکتر را یافتم. دکتری که از همه فوق تخصصهایی که بدون سوال و با 5 یا 6 حرکت دارو و آزمایش برای من تجویز کردند استادتر است. دکتری که برای معاینه وقت قبلی نمی خواهد و برای معالجه عکس و آزمایش و ویزیت و پول و پارتی نمی خواهد. فقط دو چیز می خواهد. به عنوان دوا از «اسم» او و برای شفا از «ذکر» او استفاده کنید. و بقیه را به او بسپرید. ولی حیف که کمتر کسی به او اعتماد قلبی دارد و تجویزاتش را درست انجام می دهد. حیف... و مجددا می گویم : (« قالت الاعراب امنا قل لم تومنوا ولکن قولوا اسلمنا ... والبته جالبه که الان هم دارم مجددا همینو گوش می دم)

یا من اسمه دواء و ذکره شفاء

حرف آخر اینکه : دقت مضاعفی به جمله آخر دعاهای روزهای ماه رمضان بکنیم. اول به خودم می گم. بعونک یا غیاث المستغیثین . بعونک یا غره عین المساکین. جملاتی که هر کدام عمری تفکر می طلبد و ما غافلیم

                                                                                                                                                            پیرمغان      

چشم و گوش

اوشو می گوید: نگاه کردن بیش از حد به کسی حرکتی زشت، غیر مودبانه و خالی از نزاکت محسوب می شود. حد معینی برای نگاه کردن وجود دارد: سه ثانیه! اگر سه ثانیه به کسی نگاه کردی مشکلی نیست، قابل تحمل است. بیش از سه ثانیه، تو دیگر نگاه نمی کنی-خیره می شوی. داری طرف را می رنجانی. تو داری به حریم او تجاوز می کنی! اما گوش دادن هیچ محدودیتی ندارد. زیرا گوش ها نمی توانند حریم کسی را بشکنند. آنها صرفا همان جایی که هستند باقی می مانند. چشمان تهاجم هستند. تهاجم خستگی آور است. به خاطر همین است که چشمان شما نیاز به استراحت دارد. آن ها هر چند ثانیه یک بار نیاز به پلک زدن دارند. (ببینید چه تعبیر فوق العاده ای استفاده کرده) اما گوش ها نیاز به اسراحت ندارند.



 

پ.ن. ما هم دیروز پس از کلنجارهای بسیار با خود عضو اورکات شدیم! این هم آدرس پیر هرات در اورکات.
پیر هرات

یک مطلب کوتاه و فوری

سلام ببخشید مزاحم می شم. یک موضوع اورژانسی پیش اومده. امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء .... امروز مامانم گفت که یکی از فامیلامون گفته به من بگه موقع سحر و افطار دعاش کنم. لازم به ذکر است این بنده خدا از جمله خیرترین افرادی است که دیده ام و خیلی به فکر مردم دیگر است و خیلی همه ماهارو دعا می کنه و امروز محتاج به دعای ماست. من هم از این موقعیت استفاده می کنم و از همه شما می خام روی ما رو زمین نیندازید و دست به دعا بردارید. همین الان. ان شاءالله خدا هم بیماری اون بنده اش رو شفا بده و هم بیماری همه مریضان اسلام را. اللهم اشف کل مریض. پیرمغان