زاهد و عجب و نماز و من و مستی و نیاز تا تو را خود زمیان با که عنایت باشد
بنده پیر مغانم که زجهلم برهاند پیر ما هرچه کند عین ولایت باشد
دوش ازین غصه نخفتم که رفیقی (حکیمی) می گفت حافظ ار باده خوری(مست بود) جای شکایت باشد
- نمی دونم این واقعا رسمه یا ما رسمش کردیم. هرجوری که هست چیز خوبیه. بهترین خاطره ای که می تونه از هر اردویی برای من باقی بمونه. یک برگه آچهار که یه نصف صفحه حاضرین اردو رو توش نوشتن و بقیه برگه هم سفید... سفیدی که قراره تا آخر مسافرت زیباترین سیاهی باقیمانده از اردو باشه و سیاهی که قراره باقی بمونه. سیاهی که با بقیه سیاهی های باقی مونده بعضیا فرق داره.
اصفهان هم این رسم اجرا شد و نوشته یکی از بچه ها خیلی برام خوب از آب دراومد.:
«العقل حسام قاطع و الحلم قطاع ساتر. فاستر خلل خلقک بحلمک و جاهد نفسک بعقلک.»
عقل شمشیر برنده ای است و بردباری محافظی پوشاننده است. پس عیوب خلق ( به ضم خ) خود را با بردباریت بپوشان و با نفس خود به وسیله عقلت بجنگ.
و یکی هم که به دلم خیلی نشست: « برای دوست عزیزم موفقیت، شاداب و سلامت خواستارم»!! قابل توجه دبیر غایب از نظر در محیط مجازی و غایب از نظر در محیط کلاس به علت برف شدید و یخبندان !
- امروز تو مدرسه مون شب شعر برگزار شد. خواهرم می گفت شعرای شب شعر دانشکده ادبیات دانشگاه تهران سطحش از شعرای ما پایین تر بود. خودتون نتیجه بگیرید که سطح ادبیاتی ترین دانشکده تهران پایین است یا سطح مدرسه ما بالاست یا شاید هم...
- در مورد این مطلب:1. تمرینی بود برای کم نوشتن و اثبات تواناییها در ایجاز! 2.روشی بود برای سلامی دوباره به میخانه و گرم کردن دست برای ایام محرم( که با برنامه هایی مفید! در خدمت علاقه مندان و مخاطبان! خواهیم بود انشاء الله) 3. سه بیت ابتدا از نوع اشعار تنگ زدنی ! نیستند.
فکر می کنم باز هم کم نشد! تا دهه اول محرم، یا حق
پیرمغان
اول شدم .. !
دلتنگی ... امان . تو که میدونی تنها می مونی !!
ای صبور ... ای غرور و ..
شب شعر قشنگی بود . یادش زنده باشد
خوبه...اکثرا ایجاز رو میپسندند...مختصر و مفید...
سیاهی و سفیدی؟! خاطره؟ یادگار؟ ..ولی در نوع خودش رسم خوبیه.
تا ایام محرم!
رسمه و رسم خوبی هم هست ولی برگه ی سفید من فقط با دست خط یه نفر سیاه شد فقط ۲ بیت
تا شب نشده رنگ دگر شو گفتند از نکته هزار نکته بیاموز
۱.شعرا ربطش چی بود...
۲.کلاس کوتاه نوشتن دارم...
۳.مطلب با حالی بود یشتر بنویس بابا
- یه کم زود گفتی!
درسته! اشعار تنگ زدنی رو که اول نمی نویسند. باید آخر مطلب زد تنگش!!
دهه اول محرم هر شب ساعت نه در میخانه مراسم عزاداری بر پاست.به سخنرانی و به مداحی مداحان اهل بیت!!
بابا باید یه جلسه ی وبلاگی بذاریم تصمیم بگیریم چی کار کنیم چی کار نکنیم. با اجازه تون یه استفاده ی ابزاری الان بکنیم:
پیر خمین: آقا این قالب جدید رو اگه تونستی کد هاش رو تو فایل نوت پد ذخیره کن به ایمیلم بفرست. به قول پیر مغان اجرت با اقا عبد الله!!
یا حسین!
بابا سطح شعرهای ما بالا بود. کجای کاری؟
از سهیل محمودی در پیت تر هم هست مگه؟
ما تو مهد کودکمون شب شعر بذاریم کل این بچه های ریاضی فیزیک بخوابه!!!
چرااین صفحه شماعزاداره؟
شما که ازفرهنگیانید
سلام یا علی مدد خسته نباشی/یکی از اسرار حروف این است که ابجد علی میشود 110 /ابجد لا اله الا هو هم میشود 110/علی کیست ذات هو رابطه علی با لا اله الا هو اقایون اسرار چیز دیگریست
ایا حسین ع چگونه هیهات منه ذله را درک نمود که نمونه های گاندی به ااقتدای حسین ع قوم 70 مذهبی را از استعمار جدا میکنند برادران در وبلاگ ها سعی در اموزش افکار صحیح و راه ترقی و درک تکامل را دریابند اول اخر یار