ای دوست طواف خانه ات میخواهم یا به پیران سلامی دوباره خواهم داد!

 

*  بسم الله الرحمن الرحیم

نامه ای است از پدری پیر فرسوده ، که عمر خود را به مشتی الفاظ و مفاهیم به پایان رسانده ، و زندگی خویش را در لاک خویشتن تباه نموده، و اکنون نفسهای آخرین را با تاسف از از گذشته خود می کشد............ پسرم نه گوشه گیری صوفیانه دلیل پیوستن به حق است ، و نه ورود در جامعه و تشکیل حکومت ، شاهد گسستن از حق.........چه بسا عالم و زاهد که گرفتار دام ابلیس است ....... و چه بسا متصدی  امور حکومت که با انگیزه الهی به معدن قرب حق نائل می شود.....

 از نامه امام به سید احمد

--------------------------------------------------------------------

امتحانا هم تموم شد. اصلا نه حوصله دارم و نه دوست دارم که در موردشون بنویسم.

تابستونا وقتی می رفتیم یه سر به رویای نیمه کاره بزنیم دیفالتمون شده بود اینکه دو خط اول باشه که چند ساعت دیگه میرم فلان شهر. چند شب اونجام و ......... حالا ما یه شب میخوایم بریم مشهد هر کی می فهمه میگه کوفتت بشه. البته می دونم دعاشون اینقده هم سریع الاجابه نیست !خلاصه اینکه مارو حلال کنید. اومدیم رفتیم و دیگه برنگشتیم.

 ان اجل الله لئات...

 

یکی از فامیلای دورمون انگار مسیحی شده. داشتیم یه جایی در مورد مسیحیت بحث می  کردیم. دو تا آیه خوندیم(ریا نشه!) یکی بلند شد یه پارچه گرد کرد دور سرمون. گفت نه بهت میاد! گفتم بابا مگه قرآن اومده فقط برا آخوندا و علما؟

 

ای پیر خرابات دل آبادم کن                                    از بندگی خویشتن آزادم کن

شادی بجز از دیدن او رنج بود                                شادی بزدای از دلم شادم کن

هیچکس نگفت منظور سعدی از الا وقتی که میگه « .....  بیرون نمی توان کرد الا به روزگاران» چی بوده. حتی یا به جز؟ زیاد مهم نیست فقط محض اطلاع!

دوست دارم بیشتر از این حرفا بنویسم. ولی حیف که وقت ندارم.

نظرات 7 + ارسال نظر
رسول شنبه 26 دی‌ماه سال 1383 ساعت 05:15 ب.ظ http://havang.blogsky.com

سلام . چه عجب اینجا آپدیت شد.آخوند بشی . از اون معدود آخوندهای خوب میشی!!
به ما هم سر بزن
خوش باشی

پیر صبا شنبه 26 دی‌ماه سال 1383 ساعت 09:21 ب.ظ

پس از مدتها چشممون به نوشته این پیر (مغان) هم روشن شد...
اگه ما رو هم یادت بود...یا اگه هم که نبود...
التماس دعا..

پیر خمین یکشنبه 27 دی‌ماه سال 1383 ساعت 01:00 ق.ظ

* اولا که باید این نامه اولو من می نوشتم!!!!
* هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
*التماس دعا(زیاد)!

پیر هرات یکشنبه 27 دی‌ماه سال 1383 ساعت 09:54 ق.ظ

بیگاه شد بیگاه شد٬ خورشید انور چاه شد
خیزید ای خوش طالعان وقت طلوع ماه شد

می بینم که کورس گذاشتین ببینیم کی مطلب اول رو می ده!!

آمد بت میخانه تا خانه برد ما را
بنمود بهار نو تا تازه کند ما را

التماس دعا.

پیام یکشنبه 27 دی‌ماه سال 1383 ساعت 01:28 ب.ظ http://insunset.blogsky.com

ما هم بالاخره اومدیم جز وبلاگ دارا

الهه مهر یکشنبه 27 دی‌ماه سال 1383 ساعت 06:19 ب.ظ http://www.totanj.blogspot.com

وقت بدم خدمتتون...

کورش دوشنبه 28 دی‌ماه سال 1383 ساعت 03:40 ب.ظ http://vulturek.blogsky.com/

چندت کنم حکایت شرح اینقدر کفایت
باقی نمی توان گفت الا به غمگساران

(من نسخه ی فروغی رو دارم!!!)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد