به حرم رهم ندادند

پسرک، با لباس های کهنه و کثیف خود طرف ما آمد. به صورتش نگاهی کردم. انگار واکسی بودند. جلو آمد و بدون آنکه چیزی بگوییم شروع کرد به واکس زدن کفش های ما. بالاخره دوستی که کنارم نشسته بود یک صدتومانی بیرون آورد و به او داد. پسرک، پول را گرفت و گفت: قربان تو که با معرفتی! و هنگامی که داشت از ما دور می شد با خودش این شعر را می خواند:

 

معرفت دُر ّ  ٍ گرانیست که به هرکس ندهند                 پر طاووس قشنگ است به کرکس ندهند

 

و من با چشمانم رفتنش را دنبال می کردم. چنین جواب داد پسرکی که او را دیوانه می پنداشتیم ...

 

***

این خاطره ی بالا هم در ایستگاه راه آهن مشهد اتفاق افتاد. یه شعری داره سعدی با این مضمون:

 

به درون خانه رفتم به حرم رهم ندادند                         که تو در برون چه کردی، که درون خانه آیی؟

 

البته مصراع اولش رو فکر کنم اشتباه نوشتم. اگه کسی تصحیح کنه ممنون میشم.

 

***

یه فیلم مداحی از مشهد گرفته بودم. وقتی نگاهش کردم فهمیدم چرا بعضی از مردم از مداحی ها خوششون نمیاد! آخه یکی بیاد به من بگه موقع سینه زدن آدم چرا باید لخت بشه !؟ حالا اگه لخت شدین دیگه لا اقل فیلم نگیرید!

 

***

در حرم که چرخ می زدم، وقتی گریه و ناله ی مردم را می دیدم، نا خودآگاه این شعر از حافظ را با خودم می خواندم:

 

بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت                 وندران برگ و نوا خوش ناله های زار داشت

گفتمش در عین وصل این ناله و فریاد چیست؟            گفت ما را جلوه ی معشوق در این کار داشت

 

یعنی اینکه از اون بلبل که دیگه به معشوقش رسیده بود پرسیدم تو که حالا به معشوقت رسیدی دیگه چرا گریه و ناله می کنی!؟ گفت که جلوه ی معشوق ما را در این کار انداخه است!

 

پیر هرات

نظرات 6 + ارسال نظر
گلی جون یکشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 11:25 ق.ظ http://girl.blogsky.com

جلوه ی معشوق

پیر صبا یکشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 11:52 ق.ظ

گفت ما را جلوه ی معشوق در این کار داشت


...بسیار زیبا بود

عارف یکشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 02:33 ب.ظ http://hekayat.blogsky.com

سلام عزیز. شعر تا جایی که یادم هست اگر اشتباه نکنم این هست: به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند ...... که تو در برون چه کردی که درون خانه آیی. یا حق

آوای من یکشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 07:56 ب.ظ http://avayeman.blogsky.com

سلام
زیارت هر دوتون قبول حق ان‌شاالله.(هم پیرصبا و هم پیرهرات)

تا اونجایی هم که من این شعر خاطرم هست اینه:
به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند
که تو در برون چه کردی که به اندرون در آیی

توجه داشته باشید که مصراع دوم شما هم با اینی که من یادمه فرق داره.

نرگس دوشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 11:19 ق.ظ http://narcissus79.blogsky.com

سلام
درستش اینه:
به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند
که تو در برون چه کردی که درون کعبه آیی
من اینجوری شنیدم
مداحی رو اصلا قبول ندارم نمیذاره ادم درست فکر کنه. همین لخت شدن نشون دهنده درست فکر نکردنه دیگه

منصور سه‌شنبه 27 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 07:34 ق.ظ http://toranj.blogsky.com

یک ورژن هم از من !!!
به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند
که برون در چه کردی که درون خانه آیی

خوبه؟
و دیگه اینکه به حرفای جماعت واکسی و دستفروش و ... زیاد توجه نکن ! از فرهیختگی نیست الزاما !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد