الا ای پیر طریق ...

شراب و عیش پنهان چیست کار بی بنیاد

زدیم بر سر رندان و هر چه بادا باد

 

خدایا! ... چرا اینقدر زمان ها زود می گذره؟ دیروز یه عکس سیاه سفید قدیمی رو داشتم نگاه می کردم. ردیف اول مادربزرگم بود که حدودا هیجده سال داشت، کنارشون مادر مادربزرگم، و کنار ایشون هم مادربزرگ مادربزرگم! ردیف دوم هم برادرها و خواهر های مادربزرگم بود. یه دختر هفت ساله هم تو عکس بود(خواهرزاده مادربزرگم) . الان از اون ده نفر همشون رفتند بجز یکیشون. اون دختر هفت ساله هم که گفتم همین یه ماه پیش تصادف کرد و اون هم رفت. البته اون موقع حدودا هفتاد سالش بود. مادربزرگم می گفت انگار همین دیروز بود که کنار هم ایستادیم و عکس گرفتیم ...

الان هم من به این فکر می کنم که چه قدر سریع سال تحصیلی تموم شده و ماه امتحانات داره میاد. خوب، می خواستم بگم که تا آخر امتحانات مطلبی نمی دم. (تا اواسط خرداد میشه) برای ما دعا کنین که از این امتحانات سر بلند بیرون بیایم. البته این امتحانا مهم نیست مهم امتحان های زندگیه!! وقتی برگشتیم به همه اطلاع میدیم.

 

این چند بیت شعر هم از زبان این حقیر ( پیر هرات) بشنوید:

 

ای  پیر طریق دست یاری فرما

طفلیم در این طریق، پیری فرما

 

فرسوده شدیم و ره به جایی نرسید

جانا تو به این پیر ، نظری فرما

 

ان شاء الله ... و این هم تقدیم به شما خوانندگان عزیز:

 

سال ها پیروی مذهب رندان کردم

تا به فتوی خرد حرص به زندان کردم

 

و در این روز فرخنده تفعلی زدیم به خواجه (نه ببخشید حافظ! آخه ما یه جایی اینو گفتیم تا سه روز بهمون تیکه مینداختند! البته ما که گوشمون از این حرف ها پره!) :

 

شراب تلخ صوفی سوز بنیادم بخواهد برد

لبم بر لب نه ای ساقی و بستان جان شیرینم

 

مگر دیوانه خواهم شد در این سودا که شب تا روز

سخن با ماه می گویم پری در خواب می بینم

 

رموز مستی و رندی زمن بشنو نه از واعظ *

که با جام و قدح هر شب ندیدم ماه و پروینم

 

*منظورش منما !!

خیلی مخلصیم.

 

هوالهو

پیر هرات

نظرات 9 + ارسال نظر
آوای من جمعه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 11:27 ب.ظ http://avayeman.blogsky.com

خوب ان‌شاالله که امتحانات با موفقیت پشت سر گذاشته بشند. که البته در نوع خودشون خیلی هم مهم هستند و نتیجه ۱ سال مدرسه رفتن و درس‌خوندن شما!!

سالها دل طلب جام جم از ما می‌کرد
وانچه خود داشت زبیگانه تمنا می‌کرد
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون بود
طلب از گمشدگان لب دریا می‌کرد

عارف جمعه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 11:57 ب.ظ http://hekayat.blogsky.com

سلام. حال احول؟ انشاالله موفق باشید و سربلند. فقط یه چیزی: به قول اون بزرگ عزیز انتظار فرج از نیمه خرداد کشم. منتظریم تا برگردید. یا حق

معلم راهنما شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 10:51 ب.ظ http://moallemrahnama.persianblog.com

وفقکم الله فی دارین.

آیدین دوشنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 01:39 ب.ظ http://aidinf.blogspot.com

امیدوارم که امتحانات رو خوب پشت سر بذاری
برات آرزوی موفقیت میکنم

بهزاد سه‌شنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 02:06 ب.ظ http://www.nimkat.tk

هنوزم می گم:
خوش بگذره!

هدی۱ سه‌شنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 05:29 ب.ظ http://hodahodi.persianblog.com

آره... خیلی داره زود میگذره...
ایشالا که موفق میشی

منصور جمعه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 10:33 ب.ظ http://toranj.blogsky.com

پیر هرات عزیز... چی بگم؟!

ارام شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 02:23 ق.ظ http://aram60.persianblog.com

سلام.ای پیر هرات عجب شعرها میسرایی استاد.
خوشمان امد.موفق باشی.به کلبه ما هم سری بزن.
موفق باشی تا بعد خدانگهدار

رفیق سه‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 01:54 ب.ظ http://life-in-night.persianblog.com

من همون رفیق قدیمی‌ام. شعرهات خیلی زیبا و بامعنی‌اند. بازم بنویس. قشنگتر از قبل.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد