بنام دل ، بنام شاهد و می بنام تار و تنبور و دف و نی
بنام عاشقان لا ابالی بنام همنشینان خیالی
بنام دستهای جام بردار بنام عاشقان رفته بردار
…………..
خوشا آندم که از او می نویسم زرقص و ذکر یاهو می نویسم
صدایم داد تا از او بخوانم که من هم درد غربت را بدانم
…………
خوشا با نام مولا باده خوردن چو درویشان عاشق جان سپردن
……….
به دور اولم ساقی ولی بود ولی دیدم که ذکر او علی بود
گفتم وقتی یه دفه رییس رو له می کنیم باید یه دفه هم از اون چیزی که دوس داره بگیم دیگه!
- خیلی خیلی حرف واسه گفتن دارم ولی خیلی خیلی سرم شلوغه. جالبه که اینقدر کار رو سرم ریخته ولی فقط یه چیز رو اضافه حس می کنم و البته تا جایی که می تونم در صحت انجام میدم و اون هم درسه. با یه قسمتاییش مشکل دارم که امیدوارم بتونم یا مشکلمو حل کنم یا تو بقیه مشکلات حلش کنم.
-- بوی هفته شهدای مدرسه مون چند روزیه به مشامم میرسه. یه سری کار غیر یدی!(به خاطر کمرم) دارم انجام میدم و الحمدلله خوب هم پیش می رن. از یه طرف پر می کشم برای این هفته و از طرفی هم دوست ندارم به این زودیا بیاد و من نتونم استفاده کنم. یادمه روز عید که رفته بودیم بهشت زهرا داشتم تو مزار شهدا قدم میزدم دیدم بالای سر یه شهید، یه مدرک افتخاری دکترا گذاشته اند که بعد از شهادتش به خونواده اش دادن و در واقع بعلت رشادتها و…. . نمی دونم چی بگم. چی می شد ما هرچی دکترا و مدرک و افتخار و اینا داریم بدیم و از این افتخارات کسب کنیم؟ ( مطمئنا از شهید و … بیشتر خواهم گفت چون مکان بزرگی تو مخم در این زمینه کنار دارم)
--- شعر اول رو که می نوشتم وقتی به رقص و ذکر رسیدم یاد تئاتری افتادم که حدود نیم ساعت از اون رو که مثلا در مورد شمس و مولوی ساخته بودن فقط دیدم(الحمدلله). انگار یارو فرق رقص امروزی رو با رقص اونا یا همون سماع نمی دونسته و فقط می خواسته به بیننده رقص نشون بده واسه همین هم… . شده قضیه اون جوکه که آقاهه می ره داروخونه میگه نفت دارید؟ ……(یه کم بی ادبیه)
----الا به جز معنی « به جز » یه معنی دیگه هم میده و اون « حتی » است. به نظر شما منظور سعدی کدومه؟
سعدی به روزگاران مهری نشسته بر دل بیرون نمی توان کرد الا به روزگاران
یه شعر خوندم نقله که امام علی پس از مرگ حضرت زهرا گفته اند:
نفسی علی زفراتها محبوسه ، یا لیتنی خرجت مع الزفرات
لاخیر بعدک فی الحیوه و انما ، ابکی محاقه ان تطول حیاتی
نمی دونم چی باید بگم….( لازم به ذکر است این شعر هیچ ربطی به اوضاع کنونی من ندارد و فقط گفتم تا حظش رو ببرید و شاید خدای ناکرده استفاده کنید. چون یه سری شعرو برای این حفظ می کنن!!!)
----- متاسفانه وقت نمیشه وگرنه بیشتر از اینها حرف دارم( خدا رو شکر کنید که وقت نیست!)
پیرمغان
هفته شهدا. نمی دونم !!دو سال گذشت. دو سال دیگه اش هم می گذره . خیلی دلم گرفته . داره رنگ این چیز ها تو زندگی مون کمرنگ میشه...
ای دل شباب رفت و نچیدی گلی زعیش
پیرانه سر بکن هنری ننگ و نام را
اگه می دوننستیم قراره شبابمون رو بگیرن و هپلی هپو کنن نمی ذاشتیم. حالا هم که اتفاق افتاده پیرانه سر را بگیر در نره!
شعر فوق العاده ای بود!!
اما درمورد هفته ی شهدا یه نظر دارم. حدود یک هفته پیش داشتم با یکی از دوستان بسیار خوب که از بچه های مذهبی ٬ با اخلاق و با ایمانی هم بودند درباره ی جنگ صحبت می کردم. من از او سوال کردم که اگر جنگ بشود تو می ری؟ او گفت هرگز. زیرا اگر رضایت پدر و مادر نباشد غیر ممکن است. یعنی مثلا اگر من بروم و کشته شوم مادر من یک عمر بدبخت می شود. اصلا بیایند و مملکت رو ببرند. وقتی پدر و مادرم یک عمر بدبخت بشوند چه فایده ای داره؟ ارزشی نداره. مثلا در جنگ تحمیلی همون هایی که جبهه نرفتند حالا شدند وزیر و رئیس. اصلا بیایند و مملکت رو ببرند. به ما چه. من از او پرسیدم که نظرت درمورد قیام امام حسین دربرابر ظلم چیست؟ او هم گفت خدا خواسته بود که امام حسین شهید بشه. امام حسین هم می دونسته که شهید می شه. چون خدا خواسته بود. اما حالا اگه ما بریم جایی که می دونیم کشته بشیم این میشه خودکشی که. از کجا معلوم که این جنگ «مقدس» باشد؟ از کجا معلوم که خدا با ما باشد؟ از کجا معلوم خودمان نیومدیم کلمه ی «مقدس» رو بعد از کلمه «جنگ تحمیلی» قرار داده باشیم؟
این را گفتم که محرکی برای نوشته ی بعدیت باشد. (که احتمالا در مورد شهداست)
خیلی حال کرد. یعنی اگر هدفت تحریک بوده موفق بوده ای!
فقط یه چیز میگم این سوالو یه بار هم از شهدا کرده اند و یه بار هم شهید آوینی برای ما نقل کرده جهت یادآوری : ای دل می مانی یا می روی؟....
خیلی حرفا دارم. و خواهم گفت.
پیر مغان فهمیدم کدوم یکی از پیرایی(درد کمر و ...)
درباره هفته شهداو ماه شهدا وسال شهدا(که به نظرم ثانیه ای
هم برای شهدا نیست و همه برای...)من هم مثل بقیه یه عالمه حرف دارم که نمیگم و به حرف گفته ای اشاره میکنم از دکتر شریعتی:شهادت دعوتی است به همه عصرها و به همه نسلها که:اگر میتوانی بمیران!و اگر نمیتوانی بمیر!
منظور دکتر چی بوده خودش بماند ولی فکر می کنم ما تو کماییم.یه ذره مونده تا مرگ .و خدا اینجور مردنو برامون نپسنده!ان شاا...
جالبه! اینجا بحثهای خوبی در میگیره و نظرات هم خواندنی است.
تو هم بوی سیب رو می شنفی ...