سلام
امیدوارم که حال همه تون خوب باشه.
بالاخره بعد از مدتها من هم مطلب دادم.
جدیدا زدم تو خط درس و کتاب و خرخونی اصلا وقت نمیکنم مطلب بدم.الان هم چیز خاصی برای گفتن ندارم.فقط اومدم برای اظهار وجود.
ما هم هستیم.
چند وقت پیش یه نوار قدیمی شجریان اومد دستم که با یکی از شعراش خیلی حال کردم:
نازار دلی را که تو جانش باشی معشوقه پیدا و نهانش باشی
زان می تر سم که از دل آزدن تو دل خون شود و تو در میانش باشی
یا یکی دیگه:
دانی که به دیدار تو چونم تشنه هرلحظه که بینمت فزونم تشنه
من تشنه آن دو چشم مخمور توام عالم همه زین سبب به خونم تشنه
فرهاد
یا علی
سالگرد حافظ است کاری نمی کنيد
شما که مدام از حافظ می نويسيد