سلام
نام
من فرهادم وبا همین اسم هم می مونم. چه لزومی داره حتما پیر باشم. شاعر می گه:
مراد خسرو از شیرین کناری بود و آغوشی         محبت کار فرهادست و کوه بیستون سفتن
بگذریم.
همدان
دیشب از همدان برگشتم.واقعا خوش گذشت.مخصوصا غارعلیصدرکه کلی آب بازی کردیم و همه سرما خوردیم.بعد هم راننده اتوبوس با ما دعوا کرد و آقای آقاخانی هم راننده رو فرستاد تهران.
از جاهای دیگه ای که دیدیم میتونم هگمتانه،مقبره باباطاهر و مقبره ابو علی سینا رو نام ببرم
 توی این سفر فهمیدم که بابا طاهر چقدر شاعر تواناییه.دور تا دور فضای مقبره ش اشعاری ازش نوشته شده بود که واقعا نمیشد بدون خوندن رهاشون کرد.
یه شعری که قبلا نشنیده بودم به نظرم جالب اومد
مو آن بحرم که در ظرف آمدستم                مو آن نقطه که در حرف آمدستم
به   هر  الفی  الف  قدی  بر آیو                 الف   قدم  که  در الف  آمدستم
البته به نوع خوندن هر چهارالف دقت کنید.
موقع برگشتن به سمت تهران برای نهار توی یک پارک توقف کردیم .بعد از خوردن نهار بود که آب بازی شروع شد و از این معرکه فقط توی حوض افتادن وسرتاپا خیس شدن نصیب من شد.
حرف آخر
شاعر میگه
مرجان لب لعل تو مر جان مرا قوت             یاقوت نهم نام لب لعل تو یا  قوت
قربان   وفاتم  به وفاتم   گذری   کن             تا بوت مگر بشنوم ازرخنه تابوت

یاعلی

فرهاد

نظرات 8 + ارسال نظر
نرگس سه‌شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 03:02 ب.ظ http://narcissus79.blogsky.com

سلام آقا فرهاد
خوش اومدید. خوشوقتم از آشنایی با شما.
مامان من اهل همدانه و یکی از شوخیهای بابا م با مامانم اینه که سر همدان و همدانی بودن خیلی سربه سرش میذاره. مامان من هم برای طرفداری میگه ما باباطاهر و ... داریم اما بابام میدونه چی میگه؟
میگه: باباطاهر بیچاره که اهل همدان نبوده داشته از همدان رد میشده همدانیها گیرش انداختن تازه عریانش هم کردن و بعد کشتنش!! اونجا دفنش کردن
البته شوخی بودا همدانیهای عزیز به دل نگیرن.

ستاره سه‌شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 03:51 ب.ظ http://www.3tarebaroon.blogsky.com

جالب بود ...

پیر هرات سه‌شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 04:31 ب.ظ

متاسفانه اون چیزی که درباره فونت گفته بودم رو رعایت نکردی

محمد امین سه‌شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 08:02 ب.ظ

خوش حال شدم اینجا یافتمت. قشنگ گفتی.این جمله هم مال ابن سینا ستکه: با سینه وشش سازگار است .به زبان معدهاست.(درباره یک گیاه گفته ولی ما می توانیم بزگتر فکر کنیم)

حسین چهارشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 01:03 ق.ظ http://totanj.blogspot.com

آقای آقاخانی... چه لزومی داره فامیلیه استاد رو همه بدونن

الهه مهر چهارشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 01:58 ب.ظ

۱.خوشحالم یادت بودی.
۲.اون جورا که گفته بودی نبود. گفته بودی که فقط شعره ...ولی خوبه اینجوری بهتره... البته ما که چند ماهی از شما کوچکتریم که تو خوبیشو بدیش بنظریم (۲ماهو ۱۰/۲۰ روز)
۳.خوبکاری کردی که اسمتو پیر و ...نذاشتی ولی اگه پیرزن می ذاشتی هم بدک نبود ..ای...
۴.خیس شدنت حقته.... این همه رفیق بازی آخرش کار دست آدم میده!

پیر صبا چهارشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 03:02 ب.ظ

خوب تو هم استارت کار رو زدی بالاخره.
راستی آقای آقاخانی رو اینجا همه به اسم «منصور از تیم ترنج» میشناسن!

حاج رسول یکشنبه 22 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 01:17 ب.ظ http://totanj.blogspot.com

سلام.یه چیزی رو مشخص کن! که این بلاگ مخصوص مفیدی ها است یا نه؟ چون دیگران نمی دانند که آقای آقاخانی و ... چه کسانی هستند و چه نوع شخصیتی دارند. این رو برای بهتر شدن بلاگتون گفتم در حالیکه چشمم آب نمی خوره(شوخی کردم)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد