جمال بلاگ اسکای رو عشقه!!!

1-       تو پرشین بلاگ یه وبلاگی داشتیم، اونو دوسش میداشتیم...

نشستیم یه قالب براش طراحی کردیم، اونو هم دوسش میداشتیم

رفتیم قالب رو رو وبلاگ اعمال کنیم

از بس زدیم ثبت قالب و بازسازی وبلاگ که زیر موسمون علف سبز شد

آخرش هم حذف وبلاگ رو زدیم و همه چی تموم شد

دیگه اون وبلاگ رو دوسش نداشتیم...

 

2-       امروز یک نفر به خاندان ما اضافه شد...از طرف دایی،امروز صاحب یه دختر دایی شدم(به غیر از 2 تای دیگه!)

 

پ.ن:  بعد از بررسی های کارشناسانه فراوان مشخص شد که علت آمدن زلزله چی بوده.... اون روز یکی از بنده ها داشته با خدا چت میکرده که خدا یه پی.ام میده... اون بنده هم جواب خدا رو نمیده...خدا هم یه Ctrl+G (Buzz!!) میزنه و .... مثل این که اون بنده خدا در شمال ایران بوده... چون همه ریشترها تو شمال استاد شده بودن...

 

... راستی اگه اون بنده خدا بازم حواسش به پی.ام های خدا نباشه چی؟؟؟

 

 «دلتان بر قرار ، دلبرتان در کنار»
   پیر صبا

 

صوفی

نه خیر! هنوز امتحاناتمون تموم نشده. هفته بعد. والا زیاد وقت ندارم چیزی بگم. ایشالا سر فرصت. این شعر رو هم قبلا نوشته بودم. فقط بگین یا علی و بیاین به حالت سماع:

 

هین دف بزن هین کف بزن، هین دف بزن هین کف بزن

زین حال نورانی است این ، زین سیر ربانی است این

هین دف بزن هین کف بزن کاقبال خواهی یافتن

مردانه باش و غم مخور ای غمگسار مرد و زن

قوت بده قوت ستان ای خواجه ی بازارگان

صرفه مکن صرفه مکن در سود مطلق گام زن ...

 

 



این کیست این ؟ این کیست این این یوسف ثانی است این
خضر است و الیاس این مگر یا آب حیوانی است این
این باغ روحانی است این یا بزم یزدانی است این
سرمه ی سپاهانی است این یا نور سبحانی است این
این جان جان افزاست این یا جنه الماوی است این
ساقی خوب ماست این یا باده ی جانی است این
تنگ شکر را ماند این سودای زر را ماند این
آن سیمبر را ماند این شادی و آسانی است این
امروز مستیم ای پدر توبه شکستیم ای پدر
از قحط رستیم ای پدر امسال ارزانی است این
ای مطرب داوود دم آتش بزن در رخت غم
بردار بانگ زیر و بم کاین وقت سر خوانی است این
مست و پریشان تو ام موقوف فرمان تو ام
اسحاق قربان تو ام این عید قربانی است این
رستیم از خوف و رجا عشق از کجا شرم از کجا
ای خاک بر شرم و حیا هنگام پیشانی است این
گل های سرخ و زرد بین آشوب و بردابرد بین
در قعر دریا گرد بین موسی عمران است این
هر جسم را جان می کند جان را خدا دان می کند
داد سلیمان می کند یا حکم دیوانی است این
خورشید رخشان می رسد مست و خرامان می رسد
با گوی و چوگان می رسد سلطان میدانی است این
هر جا یکی گویی بود در حکم چوگان می دود
چون گوی شو بی دست و پا هنگام وحدانی است این
گویی شوی بی دست و پا چوگان او پایت شود
در پیش سلطان می دوی کاین سیر ربانی است این
آن آب باز آمد به جو بر سنگ زن اکنون سبو
سجده کن و چیزی مگو کاین بزم سلطانی است این

 

به قول شاعر:

مطربان رفتند و صوفی در سماع

عشق را آغاز هست فرجام نیست

 

هوالهو

پیر هرات

ساقی

بیا ساقی آن می که حال آورد

کرامت فزاید ، کمال  آورد

 

به من ده که بس بیدل افتاده ام

وزین هردو بی حاصل افتاده ام

 

بیا ساقی آن می که عکسش زجام

به کیخشرو و جم فرستد پیام

 

بده ساقی آن می کزو جام جم

زند لاف بینایی اندر عدم

 

به من ده که گردم به تایید جام

چو جم آگه از سر عالم تمام

 

بیا ساقی آن آتش تابناک

که زردشت می جوییدش زیر خاک

 

به من ده که در کیش رندان مست

چه آتش پرست و چه دنیا پرست



    ***

 


سلام! حال احوال؟! بالاخره تو این امتحانات یه چند دقیقه ای وقت کردیم که بیایم اینجا هم سر بزنیم! آقا ما همین جا همه شما را به مذهب رندی دعوت می کنیم! نمی دونین چه دنیاییه! میکده ... می ... مغنی ... من به همه کسانیکه دچار افسردگی شده اند و یا می خواهند خود کشی کنند می گویم که بیایید و با ما باشید. تا مست مست شویم. تا با هم بخوانیم ، برقصیم و بنوشیم و بگیم یا علی. دیگه همه چی یادتون می ره. مشکلات، بدبختی ها و هر چیزی که تو این دنیا هست! (آره ارواح خیکم!!!)  فقط کافیه بگین یا علی ... تا عشق آغاز بشه. من همین جا از مغنی (کسی که غنا می خواند) می خواهم تا بنوازد و از ساقی می خواهم که آن شراب تلخ جان سوز را بیاورد:

 

 

مغنی ملولم دو تایی بزن                           به یکتایی او که تایی بزن

به مستان نوید سرودی فرست                  به یاران رفته درودی فرست

مغنی بساز آن نوایین سرود                       بگو با مریدان به آواز و رود

مغنی نوای طرب ساز کن                           به قول و غزل قصه اغاز کن

که بار غمم بر زمین دوخت پای                   به ضرب اصولم بر آور زجای

مغنی از آن پرده نقشی بیار                       ببین تا چه گفت از درون پرده دار

چنان برکش آواز خنیاگری                           که ناهید چنگی به رقص اوری

مغنی دف و چنگ را ساز ده                       به آیین خوش نغمه آواز ده

 

 

پ.ن. آقا حالا شما نیاین بگین پیر هرات مرتد شده! شما این چیزا رو از بعد معنویش نگاه کنین!! مطلب بعدیم بعد از امتحاناته! راستی. با بر و بچ قرار گذاشتیم هر کی سر امتحان زود تر از همه پاشه براش فحش بذاریم!!! آخه معلم ها وقتی می بینن که کسی هنوز پا نشده وقت اضافه میدن!! فکر خوبیه؟ نه؟!

 

هوالهو

پیر هرات