دیدار با حافظ

سلام! قبل از اینکه این متن رو بخونین پاسخ یکی از نظرات یادداشت قبل رو ببینین! مهمه!

این هم یه شعر طنز درمورد حافظ:

 

نیمه شبِ پریشب گشتم دچار کابوس
دیدم به خواب حافظ توى صف اتوبوس!

 
گفتم  سلام حافظ گفتا علیک جانم
گفتم کجا روى تو گفتا خودم ندانم

 
گفتم بگیر فالى گفتا نمانده حالى
گفتم  چگونه اى ؟ گفت در بند بى خیالى


گفتم که تازه تازه شعروغزل چه داری؟
گفتا که مى سرایم شعر سپید بارى


گفتم زدولت عشق،گفتا که کودتا شد
گفتم رقیب گفتا ، او نیز کله پا شد!


گفتم کجاست لیلی؟مشغول دلربایی؟
گفتا شده ستاره در فیلم سینمایى

 
گفتم،بگو ز خالش ، آن خال آتش افروز
گفتا عمل نموده ، دیروز یا پریروز

 
گفتم بگو ز مویش،گفتا که مِش نموده
گفتم بگو ز یارش ، گفتا ولش نموده


گفتم چرا،چگونه؟عاقل شدست مجنون
گفتا شدید گشته معتاد گرد و افیون


گفتم کجاست جمشید؟جام جهان نمایش
گفتا  خریده قسطى تلوزیون به جایش

 
گفتم بگو ز ساقى حالا شده چه کاره؟
گفتا  شدست منشى در دفتر اداره

 

گفتم بگو ز اهد آن رهنماى منزل
گفتا که دست خود را بر دار از سر دل


گفتم ز ساربان گو با کاروان غم ها
گفتا آژانس دارد با تور دور دنیا


گفتم بگو ز محمل یا از کجاوه یا دى
گفتا پژو ، دوو ، بنز یا گلف نوک مدادى

 
گفتم که قاصدک کوآن باد صبح شرقى
گفتا که جاى خود را داده به فاکس برقى!


گفتم بیا ز هد هد جوییم راه چاره
گفتابه جاى هد هد،دیش است وماهواره


گفتم سلام ما را پیر صبا کجا برد ؟
گفتا به پست داده پیر هرات رو گرفته!


گفتم بگو ز مشکِ آهوى دشت زنگى
گفتا که ادکلن شد در شیشه هاى رنگى


گفتم سراغ دارى یه وبلاگ حسابى؟
گفت آنچه بود از دم ، گشته چلوکبابى


گفتم : بیا دوتایى لب تر کنیم پنهان
گفتا نمى هراسى از رویای نیمه کاره؟


گفتم بلند بوده موى تو آن زمان ها
گفتا به حبس بودم از ته زدند ترنج ها!


گفتم شما و زندان حافظ ما رو گرفتی؟
گفتا ندیده بودم هالو به این خرفتى !!!

 

با تشکر

پیر هرات

نظرات 4 + ارسال نظر
نوید یکشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 06:02 ب.ظ http://www.navid.150m.com

:دی ( یه عالمه )
خیلی با حال بود...................کلی حالشو بردم .
اگه حال داشتی یه سر هم به ما بزن . خوشحال می شیم

منصور یکشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 10:56 ب.ظ http://toranj.blogsky.com/

جالبه - شاعر خوبی بودی ما بی خبر بودیم...
بعضی جاها از قید وزن خلاص شده!
ای پیرهرات!!

پیر صبا دوشنبه 4 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 12:59 ق.ظ http://pire-harat.blogsky.com/

خیلی (جالب + با حال)
بود

همچین رو حال اومدم....

عارف سه‌شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 12:01 ق.ظ http://hekayat.blogsky.com

سلام ... راستش شرمنده کردید خیلی وقت بود اینجا سر نزده بودیم. شما خونه ما رو منور کردید خجلت زده شدیم. شعر جالبی بود. فقط یه چیزی؟ شوخی شوخی با دم شیرم شوخی دیوار کوتاهتر از حافظ لسان الغیب پیدا نکردید؟ البت احتمالا اگر تو همچین دورانی زندگی میکرد حافظ هم به همچین روزی افتاده بود.
راستی یه نامه هایی درباره همکاری واینچیزا نوشته بودید که جوابم دادیم اما خبری نشد. هنوز در خدمتیم ...
خوش باشید و پاینده ...
یا حق...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد