صدفی به صدف دیگر می گفت: درد عظیمی در درونم دارم. سنگین و گرد است و آزارم می دهد.
صدف دیگر با غرور و نخوت گفت : آسمان و دریا را شکر که من دردی ندارم. من چه از درون و چه از بیرون سالم سالم هستم.
در همان لحظه خرچنگی که از کنارشان می گذشت , گفتگوی آن 2 صدف را شنید و به آن صدفی که از درون و بیرون سالم بود گفت : سالم و سرحالی ؛ اما درد رفیقت , مرواریدی گرانبهاست.
با تشکر
پیر هرات
اطلاعیه ی گروه جوانان ایران سبز در http://www.dinekhoda.persianblog.com و http://isamasih.persianblog.com را حتما بخوانید. وبلاگ گروه جوانان ایران سبز www.isg-group.persianblog.com
سلام
قشنگ بود ... کاش همهء دردها گرانبها باشه ...
دربارهء لوگوت ... شرمندم ... این سایت همه چیزش دست من نیست ... لوگوی خودم هم یه جا دیگه upload شده ...
خوش باشی
مثل اینکه این لوگوی ما بالاخره درست شد!!!