مولانا پیر هرات


خش...خش...خش... این صدای خرد شدن برگ درختان است. چه زود پیر و فرسوده شدند.اما یقین دارم اگر امیدی به بهاری تازه نداشتند از کمر می شکستند. و این امید به تولدی دوباره است که طبیعت را زنده نگه داشه است.

صدام که یک عم همه گور گرفت    دیدی که چه طور گور صدام گرفت؟

با تشکر
(مولانا) پیر هرات

دانستتنیهای بایسته

حضرت علی علیه السلام فرمود:
نوشتار انسان رساتر از گفتار ونمایانگر شخصیت و جایگاه اجتماعی اوست. و در جای دیگر فرمود:مبادا سخن زشت بر قلم وزبان رانی زیرا زشت سخنی سبب می شود که افراد بد سرشت در کنارت بمانند و افراد گرامی از تو بیزار شوند.(غرر و درر ص97)
با تشکر
پیر هرات

نقد فیلم

متن زیر را در بلاگ نیمکت ها دیدم. نقد یه فیلمه. البته طنزه . حتما بخونید:


- در راستای اینکه همه دارن همه چیو نقد می کنن ما هم گفتیم یه چیزیو نقد کنیم نگن نقد کردن بلد نبود ( تازه ما ایرانیها که اصلا هممون  منتقد متولد می شیم ! )فقط نمی دونم چیو باید نقد کنم حالا فعلا محض تنوع آخرین فیلمی که دیدم یعنی رقص در غبار رو نقد می کنم .

خلاصه ما رفتیم و نشستیم فیلم شروع شد اول یه آهو تو جنگل داشت راه می رفت بعد یکهو یک شیرو نشون داد که خیلی بد داشت به آهو نگاه می کرد انگار خودش خواهر مادر نداشت بعد یکهو شیره افتاد دنبال آهوی بد بخت  آهو بدو شیر بدو تا اینکه آهو رفت تو یه خونه و شیره نتونست بره تو بعد من کلی خوشحال شدم که شیره به مقاصد کثیف خودش نرسید این شیره حتی از امریکا هم بد تر بود بعد من نمی دونم چرا توی فیلم عوض پایان نوشت بیمه البرز  من نمی دونم بیمه البرز یعنی چی اما معلومه که یه کلمه خارجیه و تهاجم فرهنگیه و من اصلا خوشم نیومد که فیلم به این قشنگی از تهاجم فرهنگی پول گرفته بود و معلوم بود که اینا همش زیر سر امریکاست و من می خواستم پا شم برم که دیدم تازه نوشت به نام خدا

و من نمی دونم یعنی چی   مگه دوره آخر الزمان شده که آخر فیلم بنام خدا می نویسند ومن دیگه مطمئن شدم که این فیلم را امریکا برای در خطر انداختن اسلام درست کرده است و من خیلی ناراحات شدم      اما نمی دونم چرا حالا که فیلم تموم شده بود هیچکی نمی رفت از سالن بیرون   من هم وایسادم تا اینکه دیدم یه فیلم دیگه رو شروع کرد یه پسر خیلی خوب و مومنی که ریش خوبی هم داشت توی مینی بوس بود و من نمی دونم چی شد که اون پسر جاشو به یه دختر خانوم داد که البته به من هیچ ربطی نداره که اون دختر خانوم چه شکلی بود و بعد که دختره پیاده شد حتما یه چیزی جا گذاشت که بعد از اون هم پسره پیاده شد و دنبال دختره دوید تا بهش بده        البته من فکر می کنم دختره شناسنامشو جا گذاشته بود چون پسره توی محضر دختره رو پیدا کرد و شناسنامشو بهش داد البته من نمی دونم دختره تنهایی واسه چی رفته بود محضر  مگه آدم با خودشم ازدواج می کنه ؟

بعد هم نمی دونم چی شد چون فیلم خیلی طولانی بود و من خسته بودم

 آخر فیلم که پاشدم بهزاد از من پرسید راستی اسم فیلم چی بود و من فهمیدم که کار بهزاد از من هم درست تر است  


خوب با تشکر

پیر هرات