دیوانه

زمانی مردی را می دیدم که نزدیک اورشلیم می نشست. هر بار که از آنجا می گذشتم٬ همان جا بود. از راهنمایم می پرسیدم او کیست؛ و او٬ خندان پاسخ می داد پیرمرد دیوانه شوریده ای است.
روزی تصمیم گرفتم نزدیک شوم. و پرسیدم:
- چه کار می کنید؟
مرد پاسخ داد: به دشت ها می نگرم.
- و دیگر چه؟
مرد گفت: همین برای درک زندگی کافی نیست؟

چنین پاسخ داد مردی که دیوانه اش می خواندند.

از کتاب: نامه های عاشقانه یک پیامبر
با تشکر
پیر هرات

مولانا پیر هرات


خش...خش...خش... این صدای خرد شدن برگ درختان است. چه زود پیر و فرسوده شدند.اما یقین دارم اگر امیدی به بهاری تازه نداشتند از کمر می شکستند. و این امید به تولدی دوباره است که طبیعت را زنده نگه داشه است.

صدام که یک عم همه گور گرفت    دیدی که چه طور گور صدام گرفت؟

با تشکر
(مولانا) پیر هرات

دانستتنیهای بایسته

حضرت علی علیه السلام فرمود:
نوشتار انسان رساتر از گفتار ونمایانگر شخصیت و جایگاه اجتماعی اوست. و در جای دیگر فرمود:مبادا سخن زشت بر قلم وزبان رانی زیرا زشت سخنی سبب می شود که افراد بد سرشت در کنارت بمانند و افراد گرامی از تو بیزار شوند.(غرر و درر ص97)
با تشکر
پیر هرات