حرف، صحبت، سخن ...

قبل از اول هر چیزی: به نام خدا

]در این جا[بعد ار اون:

بوی بهبود ز اوضاع جهان میشنوم

شادی آورد گل و پیر صبا شاد آمد

 

***

 

اول از هر چیزی جا داره که یه خوش آمد خشک و خالی هم که شده به خودم بگم!... اگه میپرسید چرا میگم که :"به این خاطر که یه یکی دو ماهی میشه که به علت یه سری مشکلات و ... از این دنیای مجازی دور افتاده بودم...که البته خالی از لطف هم نبود...بگذریم...ولی چه کنم که ما را درد فراق خوش نیاید...  ". (حالا بیا و درستش کن...بیا توضیح بده که منظور از این فراق چه بوده!!!!)

 

یه مشکلی که من دارم اینه که همه فکر میکنن کارشون خیلی درسته... اونهایی هم که کارشون خیلی درسته هیچ کس اصلا به ذهنش هم نمیرسه که این طوری باشه!

وقتی یه کسی حرف میزنه به خیال خودش و البته دیگرانِ بی خبر...دیگه داره درّ و جواهر میریزه بیرون!

لابد به همین خاطره که میگن " وقتی عقل کامل میشه ، حرف زدن کم میشه !!"

یه جورایی حکایت همین رئیس خود ماست(گیر ندید...مجاز جزء به کلِ!)... که وقتی حرف میزنه...انگار که رحمت الهی نازل میشه]به خیال خودش(باز هم همون مجاز...)[ ... و انگار که کسی که گوش نکنه نصف عمرش بر فناست]باز هم همون(...)[ .

ولی وای به روزی که کسی بخواد عمل کنه...به گفتار خودش...

...ولی در هر صورت آخرش : "خودمم و خودتی و خودش..."

 

*****

 

بگذریم... از هر چیزی که بگذریم، یا که نگذریم... گفتن که " از هر چه بگذریم سخن دوست خوشتر است "

حالا این که این سخن سخن کدوم طرفه... سخن دوسته، یا سخن دوست دار ... این که اون دوست کیه...خود دوسته، یا که دوستدار... بر ما معلوم نیست...اگه بر شما معلومه به ما هم بگید...معلوم نیست چون مهم نیست که معلوم باشه...شاید بشه گفت گشتم نبود ...بگرد که حتما هست...چیزی که نیست که خوب نیست...ولی چیزی که هست حتما بوده که هست...پس بگرد

 

سخن کوتاه که :

بیان شوق چه حاجت که سوز آتش دل

توان شناخت ز سوزی که در سخن باشد

 

پیر صبا

بروید ای حریفان بکشید یار ما را

اگر کسی از تو بپرسد "تو کی هستی؟" چه جوابی به او خواهی داد؟ تو اسمت را به او می گویی. ولی اسم از آن تو نیست. چون تو بدون اسم به این دنیا آمده ای.  تو بی نام آمدی. اسم خصوصیت ذاتی تو نیست. چیزی است که یا خودت و یا دیگران آن را برویت گذاشته اند. چه تو را "اصغر" می خواندند یا "اکبر" فرقی به حال تو نمی کرد. فقط این را گذاشه اند که با دیگران اشتباه نشوی! اسم برای این لازم است که با آن تو را صدا بزنند! اما با وجود تو هیچ ارتباطی ندارد. یا اینکه می گویی: "من دکترم"،"من مهندس هستم" یا فلان کاره هستم. اما این چیزی راجع به تو به ما نمی گوید. وقتی می گویی "من پزشک هستم" تو از حرفه ات گفته ای. تو فقط اعلام می کنی که خرج زندگی ات را از کجا تامین می کنی!! تو می توانی به عنوان مهندس یا یک پزشک نان دربیاوری. چه ربطی به خود تو دارد؟ اصلا مگر وقتی به دنیا آمده بودی دکتر و مهندس بودی؟ این اطلاعاتی از تو به دست نمی دهد. یا نام پدر و مادرت را می گویی و یا شجره نامه ات را در اختیارش قرار می دهی؟ این هم نا مربوط است. چون تو را تعریف نمی کند. تولد تو در یک خانواده ی خاص امری اتفاقی است. تو می توانستی در در خانواده ای دیگر به دنیا آمده باشی و حتی متوجه این این اتفاق هم نمی افتادی!! چه مزخرفاتی!  این ها همه یک مشت دور زدن یا پیچاندن خودت هست. این ها همه مصنوعی و قلابی است. تو برای خودت یک فرد مصنوعی آفریده ای! در حالیکه خود واقعی تو همچنان در هاله ای از ابهام به سر می برد. تو فقط می توانی به او بگویی که "من فقط یک مخلوق هستم!"

 

بنده ی پیر خراباتم که درویشان او

گنج را از بی نیازی خاک بر سر می کنند

 

***

این بیت بالا رو هم فقط به خاطر پیر مغان نوشتیم! (همون قضیه اقا بزن تنگش!!) آقا ما سه شنبه برای پروژه ی درس رایانه یمان قرار بود با یکی از دوستان برویم یک شرکتی که روی امنیت اطلاعات کار می کند برای تحقیق و تفحص و جمع اوری اطلاعات! خلاصه اول سوار مترو شدیم از صنعتی شریف رفتیم مصلی. از اونجا تا شرکت رو دقیقا سه ساعت پیاده روی کردیم! آخه مگه تاکسی پیدا می شد؟ من فقط تو راه این جمله ی "عجب غلطی کردیم که ..." رو صد بار تکرار کردم. بد بختی اینجا بود که ما ساعت پنج بعد از ظهر اونجا قرار گذاشته بودیم! بالاخره هر طور که شد خودمون رو رسوندیم شرکت. نیم ساعت منتظر موندیم که تلفن آقا تموم بشه. بنده خدا تا خواست شروع کنه به صحبت کردن فهمیدیم که voice recorder مون کار نمی کنه! مجبور شدیم یه قلم و کاغذ بگیریم و همون جا یادداشت برداریم. نکات جالبی رو برامون گفت. ما هم سوال هامون رو ازش کردیم و تشکر و این حرف ها بعدش هم خداحافظی کردیم و رفتیم. خوشبختانه موقع برگشت تاکسی گیرمون اومد.

 

پیر هرات

خوشا آنانکه

هو النور
شهادت امام صادق (ع) را به تمام  آزاد مردان تسلیت میگویم.به همین مناسبت به عنوان حسن مطلع سخنی از سخنان ایشان را به شما هدیه می کنم.
کار نیک انجام نمی شود جز به 3 چیز: شتاب در انجام دادن,کوچک شمردن و  پنهان داشتن

   * یکی از ویزگی های جامعه شناسی مردم ایران این است که وقتی مشکلی پیش آمده، جامعه اول خود را تبرئه می کند سپس سپس مشکل را به گردن چیز یا کسی دیگر می اندازد. در حالی که اصلی ترین مشکل از خود آنهاست.اگر در اطراف خود بنگرید این موضوع را به وضوح حس می کنید  یکی از این ها حکایت رئیس خودمان است.به نظر من این که ما رئیس هایی با فلان وفلان مسائل داریم_که بسیار مورد تقبیح  اند_ ریشه  مشکلاتش را باید در افراد و رفتار جامعه جست و جو نمود.
   *  هفته بعد، هفته شهدا ست . ان شاءالله امسال بتوانیم به خوبی این نفحه را در یابیم:
خوشا آنانکه جانان می شناسند       طریق عشق و ایمان می شناسند
بسی گفتیم و گفتند از شهیدان        شهیدان را شهیدان می شناسند
   * از دوستان عزیز خواهشمندم فکر نکنند این  انتقاد و حرف هایی که می زنم خیلی به آن عاملم. بلکه بعضی چیز ها سردل آدم سنگینی می کند  و این گاهی خود عامل محرک من برای نوشتن است.
 الهی گر کار به گفتار است بر سر همه تاجم(الکی) و گر به کردار است به پشه و مور محتاجم"
 عیب خود گویم  ، نکردم بندگی                            این عبادت های بود سرمایه شرمندگی
دعوی ایاک نعبد یک دروغی بیش نیست               من که در جان و سرم باشد هوای بندگی
                                                                                                             پیر جماران (ره)
پیر خمین