ما از ستم خویش به تنگ آمده ایم

    عید غدیر را به تمام خردسالان میکده
        اش تبریک و تحنیت می گوییم.

   حافظ اگر قدم نهی در ره خاندان صدق 
      بدرقه رهت شود همت شحنه نجف
عید غدیر مبارک باد

* قبل از همه بگم حتما مطلب پایینی رو  بخونید چون من الان دارم سه چهار ساعت پس از مطلب پیر صبا پست میکنم.(برای اینکه کمتر نامردی بشه!)

*
این چند روزه رفته بودیم اصفهان، اردو. خیلی چیز ها رو تو این اردو فهمیدم.یکی از اونا که یکم اذیتم می کرد این بودکه گاهی یه کسایی می خوان یه مشکلی رو بر طرف کنن که خودشون علت آن مشکلند و ... نمی خوام اذیتتون کنم ، بی خیال.

*
در عید غدیر امسال اینو فهمیدم که چیزایی مثل شرکت در مراسم ها خیلی برامون کمرنگ شده و با یه چیزایی مثل کار دارم، تنبلی،اینایی که میگن بلدم و ... از رفتن به اینجاها طفره می رویم. در حالی که خیلی به این نفحات نیاز داریم خود مون رو از معرض اون دور می کنیم. خیلی علممون کمه!
پیش از این،این دل ما این همه تاریک نبود                 یاد از آن آرزوی سابق خورشید شدن

*
از وقتی وارد وبلاگ نویسی شدم یه چیز برام خیلی جالب بود.اونم اینکه درون آدما خیلی با بیرونشون متفاوته و همیشه رنگ رخساره از حال درون خبر نمیده.

*
واسۀ خالی نبودن عریضه و اینکه اینقدر خلاصه نویسی کردیم یکی از اون دو بیتی های ناب هم میزنیم تنگ پست این دفعه:
تا خانۀ دوست بیدرنگ آمده ایم          چون سایه ای از فراز رنگ آمده ایم
ای صاحب خانه خیل ما را دریاب         ما از ستم خویش به تنگ آمده ایم

پیر خمین

داریم ساقیا هوس عشرت و نشاط جویای راه میکده ایم اهدنا الصراط

به لطف خداوند دو عالم، به سلامت رفیتم و به صحّت برگشتیم. البته یک مسئله ای که خیلی از اون ناراحت بودیم، نبودن پیر هرات بود در جمع ما. خدایش رحمت کند و بیامرزدش!!!

نصف جهان رو در سه روز دیدیم. اصفهان، واقعا که نصف جهانه، من که برای اولین بارم بود که به اصفهان میرفتم، و حقا که از مهمانی که برای اولین بار آمده بود، مهمان نوازانه استقبال کرد. راستی، از این خصاصت اصفهانی ها ما که چیزی ندیدیم، در عوض هر جی دیدیم، دست و دل بازی بود و البته حسابگری.

این چند روز ایام بسیار عزیز و پر برکتی هستند. مسافرت به اصفهان به همراه دوستان و عزیزان، دیدن شاهکارهای روح نواز معماری، یک عالم چیز های جدید، کلی لطف و مرحمت که از جانب خدا به سوی ما سرازیره، این عید سعید، عید غدیر، عزیز ترین عید الهی، عیدی که سمبل ولایت و هدایت و ارشاده. صدای علی، علی که از هر کناری به گوش میرسه.

الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه علی بن ابی طالب علیه السلام

* * *

یکی از خصایص انسان اینه ک دوست داره از هر اتفاقی که براش میفته اون تفسیری رو که دوست داره اون طوری باشه، هر چند نادرست، ارائه بده،...

من هم دیروز داشتم تلویزیون نگاه میکردم، به مناسبت عید غدیر یک نماد «علی» گوشه تصویر زده بودند، همین که دیدمش و خوندمش، یک سری اتفاقات روز آخر مسافرت اصفهان از جلوی چشمم رد شد.
اون تفسیری که گفتم همین جا بود. در همین حین که داشتم به اون وقایع فکر میکردم، دیدم که انگار این ها به هم بی ربط نبودن. ربطشون چی بود؟... احساس کردم که حضرت علی -علیه السلام- در همون روز عیدی من رو به واسطه همون اتفاقات دادن، خودم که بی نهایت خوشحال بودم.

یا علی گفتیم و عشق آغاز شد

پیر صبا

 

متاسفانه باید اعلام کنم به علت شدت مریضی ای که اخیرا گرفته ام نمی توانم در مسافرت اصفهان شرکت کنم. همین.

 

پیر هرات